نکاتی جالب دربارۀ زبان ترکی


چند نکتۀ جالب دربارۀ ظرافت و قدرت زبان ترکی

{برای مشاهدۀ متن اصلی بر روی ادامۀ مطلب در زیر کلیک کنید.}

ادامه نوشته

نام ماه‌های سال به ترکی


نام ماه‌های سال به ترکی آذربایجانی

{برای مشاهدۀ متن اصلی بر روی ادامۀ مطلب در زیر کلیک کنید.}

ادامه نوشته

رنگ‌ها در زبان ترکی


رنگ‌ها در زبان ترکی آذربایجانی

{برای مشاهدۀ متن اصلی بر روی ادامۀ مطلب در زیر کلیک کنید.}

ادامه نوشته

آشنائی با خط لاتین ترکی آذربایجانی


آشنائی با خط لاتین ترکی آذربایجانی

{برای مشاهدۀ متن اصلی بر روی ادامۀ مطلب در زیر کلیک کنید.}

ادامه نوشته

ضرب‌المثل‌هایی از ترکی اغوز (ترکی آذربایجانی) (4)

«پ، ت، ج، چ»
  • پاسلی دمیرده‌ن قیلینج اولماز.
    • «از آهن زنگ زده نمی‌توان شمشیر ساخت.»
  • پیچاق اوز دسته‌سین کسمه‌ز.
    • «چاقو دستۀ خودش را نمی‌بُرد (هیچ کس به اهل خود آسیب نمی‌رساند)».
  • پیچاق وورسان قانی چیخماز.
    • «چاقو بزنی خونش در نمی‌آید (کنایه از عصبانیت).»
  • تایلی تایئن تاپمالی.
    • «هر کس باید متناسب با خودش را پیدا کند (کبوتر با کبوتر، باز با باز).»
  • تک الده‌ن سس چئخماز.
    • «از یک دست صدایی برنمی‌خیزد (ضرورت اتحاد و همکاری).»
  • تلسه‌ن قئز اره گئتمز، اره گتسه‌ده خئیر گؤرمز.
    • «دختری که برای شوهر کردن عجله کند، نمی‌تواند شوهر کند و اگر توانست شوهر کند در زندگی‌اش خیر نمی‌بیند.»
  • تنبل قادئنئن، قئزی زیرنگ اولار.
    • «زن تنبل، دختر زرنگ خواهد داشت.»
  • توخون آجدان خبری اولماز .
    • «شخصی که سیر است از احوال گرسنه خبر ندارد (سواره از پیاده خبر ندارد).»
  • تولکو سوواخلی باغا گیرمه‌ز.
    • «روباه به باغ محصور وارد نمی‌شود.»
  • تویدا، اوینایانین بویون گوره‌ر‌لر.
    • «در عروسی قد کسی که می‌رقصد را می‌بینند (به هنگام عمل عیب و هنر هر کس آشکار می‌شود).»

  • جالانان سو بیر داها کوزه‌یه قییتمز.
    • «آب ریخته به کوزه باز نمی‌گردد.»
  • جفا چکمه‌ین، صفا گورمز.
    • «کسی که سختی نبیند به آرامش نمی‌رسد.»
  • جوجه همّشه سبت آلتئندا قالماز.
    • «جوجه همیشه زیر سبد نمی‌ماند.»
  • جهننمه گئدن اؤزونه یولداش آختارار.
    • «مسافر جهنم، دنبال رفیق می‌گردد.»

  • چادراسئزلئق‌دان (تومانسئز‌لئقدان) ائوده قالئب.
    • «از بی‌چادری (بی‌شلواری) در خانه مانده (خیانت نکردن او از نداشتن امکانات است).»
  • چاغئرئلان یئرده گئت، چاغئرئلمایان یئردن ایت (چاغئران یئرده‌ن قالمازلار، چاغئرمایان یئره باخمازلار).
    • «جایی که دعوت شده‌ای برو، از جایی که دعوت نشده‌ای دور باش».
  • چالما قاپیمی، چالارلار قاپینی.
    • «درم را نکوب، درت را می‌کوبند ( آزارم نده کسی هم تو را آزار خواهد داد).»
  • چوخ محبت تئز آیرلئق گتیره‌ر.
    • «محبت زیاد زود جدایی می آورد(تب تند زود سرد می‌شود).»
  • چوخ یاشایان چوخ بیلمز، چوخ گزه‌ن چوخ بیلر.
    • «کسی که زیاد عمر کند زیاد نمی‌داند، بلکه کسی که زیاد سفر کند زیاد می‌داند (در مورد کسانی که سن زیاد و موی سفیدشان را دلیل دانایی‌شان تلقی می‌کنند به کار می‌رود).»
  • چؤره‌یی سوفرادا گؤرؤب، سویو کوزه‏‌ده (گونو باجا‏دا گؤروبدور سویو کوزه‏‌ده).
    • «نان را در سفره دیده و آب را در کوزه، آفتاب را از روزن بام دیده‌است و آب را در کوزه (در مورد کسی گفته می‌شود که ناز‌پرورده‌ است).»
  • چولک اکه‌ن، طوفان بیچه‌ر.
    • «هرکه باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد».
  • چؤلمَک گَزَر، قاپاغئنئ تاپار.
    • «دیزی می‌گردد و درِ مناسب خودش را پیدا می‌کند. (دوست هر کس متناسب خودش است.)»
  • چه‌ک زحمت، گؤر لیذت.
    • «زحمت بکش تا لذت ببینی.»
  • چیراغ اوز دیبینه ایشئغ وئر‌مز (چیراغ اوز دیبینه ایشئغ سالماز).
    • «چراغ به زیر خود نور نمی‌دهد (کنایه از کسی است که با وجود مستحق در اطرافیانش، فقط دیگران از وجود او بهره‌مند می شوند).»

ضرب‌المثل‌هایی از ترکی اغوز (ترکی آذربایجانی) (3)  

«ب»

  • بش یاشیندا قویون اللی یاشیندا قاضی‌نی آلار.
    • «گوسفند پنج ساله قاضی پنجاه ساله را می‌خرد (رشوه گرفتن کسر شأن است)»
  • بارلی آغاجا داش وورارلار.
    • «به درختی که میوه دارد سنگ پرتاب می کنند (انسان بزرگ را خیلی‌ها اذیت می‌کنند)».
  • باشدا آغئل اولماسا بدن عذابدا اولار.
    • «اگر در سر عقل نباشد تن عذاب می‌کشد».
  • باشئنا داش دا سالاندا، اوجا یئردن سال.
    • «حتی اگر می‌خواهی بر سرت سنگ بیندازی (خاک بر سرت بریزی) هم از جای بلند بینداز (همت بلند دار که مردان روزگار / با همت بلند به جایی رسیده‌اند)».
  • بالالی قارغا بال یئمه‌ز.
    • «کلاغی که فرزند دارد خودش عسل نمی‌خورد (فداکاری برای فرزند)».
  • بال شیرین،بالا بالدان دا شیرین.
    • «عسل شیرین است، فرزند از عسل هم شیرین‌تر».
  • بئش بارماغ بئشیده بیر اولماز.
    • «پنج انگشت برابر نیستند».
  • بودونیا بیر گوزگودور، هر گلن باخار گئدر.
    • «این دنیا مانند آئینه است، هرکسی می‌آید و نظری بر آن می‌اندازد».
  • بورجلو بوشلونون ساغلئغئن ایستر.
    • «طلبکار سلامتی بدهکار را می خواهد».
  • بوردا منم باغداددا کور خلیفه.
    • «در اینجا من همه‌کاره هستم در بغداد خلیفۀ کور».
  • بورنوندان توتسان جانی چئخار.
    • «اگر دماغش را بگیری جانش در می‌آید».
  • بوغدا بوغدادان بیته‌ر.
    • «گندم از گندم می‌روید (هر کس چیزی را درو می‌کند که کاشته)».
  • بوقارا او قارایا بنزه‌مز.
    • «این سیاه مانند آن سیاه نیست (این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست)».
  • بولاغ سو توکمه‌یی ایله بولاغ اولماز، گه‌ره‌ک اوزو جوشا.
    • چشمه با آب ریختن چشمه نمی‌شود خودش باید بجوشد.
  • بولانماسا دورولماز.
    • «کدر نشده صاف نمی‌شود (مشکلات و سختی‌ها باعث اصلاح هستند)».
  • بیر اینه اوزونه وور، بیر جووالدوز اوزگه‌یه.
    • «اول یک سوزن به خودت بزن بعد یک جوالدوز به دیگران (نکوهش مردم آزاری)».
  • بیر بیر مین اولار،داما داما گؤل اولار.
    • «یکی یکی هزار می‌شود، چکه چکه دریاچه (استخر) (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)».
  • بیر تیکه‌نی بیلمه‌ین، اون تیکه‌نی ده بیلمز.
    • «کسی که یک خوبی را (که در حقش شده) نفهمد ده خوبی دیگر را هم نخواهد فهمید».
  • بیر کنده گیردین هامی کور سنده کور.
    • «اگر وارد دهی شدی و دیدی همه کور هستند تو هم کور باش (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)».
  • بیرلیک هاردا، دیریلیک اوردا.
    • «هر جا همدلی باشد زندگی آنجاست (همدلی موجب نشاط و سرزندگی است)».

ضرب‌المثل‌هایی از ترکی اغوز (ترکی آذربایجانی) (2)

«الف»
  • ایکی قیرغی ساواشار، سئرچه‌یه ده‌ن دوشه‌ر.
    • «دو قرقی با هم دعوا می‌کنند، برای گنجشک دانه می‌افتد (از اختلاف افراد قدرتمند ضعیفان استفاده می‌کنند)»
  • الی باغلی اولانین دوگنی چوخ اولار.
    • « کسی که دستانش بسته هست خیلی ها جسارت زدنش را پیدا می کنند (پیروزی بر ضعیف هنر نیست)»
  • ادب بازاردا ساتیلماز.
    • «ادب در بازار فروخته نمی‌شود».
  • ار آخار چای دی آرواد سویون بندی.
    • « شوهر رود در جریان است و زن آب بند است (زن کانون زندگی است)»
  • ال الی یووار، ال ده دؤنه‌ر اوزو یووار.
    • «دست، دست را می‌شوید، دست برمی‌گردد صورت را می‌شوید (هم‌دلی و کمک به دیگران و رفتار متقابل آنها در تمامی زمینه‌ها)».
  • ان بؤیوک بیجلیک دوزلوکدور.
    • «بزرگترین زیرکی درستکاری و صداقت است».
  • اوجوزدان باهاسی اولماز.
    • « گران‌تر از جنس ارزان پیدا نمی‌شود (جنس ارزان خریدن ضرر است)».
  • اوز گوزونده دیره‌یی گورمور، اوزگه‌نین کینده توکو گورور.
    • «تیر را در چشم خود نمی‌بیند ولی مو را در چشم دیگری می‌بیند».
  • اؤزومون قشنگین چاققال یئیر.
    • «بهترین انگور [باغ] را شغال میخورد».
  • اوزو یئخئلان آغلاماز.
    • «کسی که خودش بیفتد گریه نمی کند».
  • اوغرو پیشیک آغاج گورجک قاچار.
    • «گربۀ دزد، چوب ببیند فرار می‌کند».
  • اؤلومدن باشقا هر شئیه چاره وار.
    • «فقط مرگ را چاره نیست».
  • اؤلمه‌ز خدیجه، گوره‌ر نوه نتیجه.
    • «نمی‌میرد خدیجه، می‌بیند نوه و نتیجه (یعنی هر کس کاری خوب یا بد بکند نتیجۀ کارش را خواهد دید و پس از آن دیگران با دیدن نتیجۀ کار قضاوت خواهند کرد)».
  • ایت موتالدان ال چکدی موتال ایتدن ال چکمیر.
    • «سگ از خیک دست برداشت خیک از سگ دست بر نمی‌دارد».
  • ایت هورر کروان کئچر.
    • «سگ واق واق می‌کند، کاروان میگذرد (جواب ابلهان خاموشی است)».
  • ایتین آیاغیندان تیکان چئخاردئر.
    • «از پای سگ خار در می‌آورد (کنایه از شجاعت و سخت‌کوشی)».
  • آز گل قیزیم، ناز گل قیزیم.
    • «دخترم کم مهمان بیا تا عزیز باشی».
  • ایری اوتوراق دوز دانیشاق.
    • «کج بشینیم، راست صحبت کنیم (صداقت و راستگویی در هر موقعیتی)».
  • ایش قالسا اوستونه قار یاغار.
    • «اگه کار بماند رویش برف میبارد (کار امروز را به فردا مسپار)».
  • ایشله‌ین دمیری پاس باسماز.
    • «آهنی که کار کند زنگ نمی‌زند (ارزشمندی کار کردن)».
  • ایشی دوشنده آختارار، ایشیم دوشنده قووالار.
    • «وقتی کاری با من دارد دنبالم می گردد، وقتی کاری با او دارم فراری‌ام می دهد».
  • ایلان هر یئره ایری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
    • «مار همه جا کج می‌رود، به خانۀ خودش راست می‌رود (هر کس را فریب دهد خودش را فریب نمی‌دهد)».
  • ایلانئن قویروغون آیاقلاماسان چالماز.
    • «اگر پا روی دم مار نگذاری نیشت نمی‌زند (آزار ندهی آزار نخواهی دید)»

  • ائل گوجو، سئل گوجو.
    • «قدرت مردم مانند قدرت سیل است (اهمیت همکاری و کار جمعی)».
  • ائله دانئشئر کی پیشمیش تویوغون گولمه‌غی گلیر.
    • «چنان حرف می زند که مرغ بریان خنده‌اش می گیرد».
  • ائله یئرده یاتماز کی آلتئنا سو کئچه.
    • «جایی نمی‌خوابد که آب زیرش برود (بسیار محتاط است)».

ضرب‌المثل‌هایی از ترکی اغوز (ترکی آذربایجانی)

«الف»

  • آرپا یئمییه‌ن آت قلینج گوجونه یریمز.
    • « اسبی که جو نخورد به زور شمشیر راه نمی‌رود»
  •   آتا اولماق آساندی‏‏، آتالیق ائتمک چتیندیر.

      • «پدر شدن سهل است، ولی پدری کردن سخت».

  •   آت آلماغا جاوان یوللا، قیز آلماغا قوجانی.

      • «جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس)».

  • آتاسئنا خئیئری اولمایان کیمه خئییری اولار؟
    • «کسی که به پدرش خوبی نمیکند به چه کسی خوبی میکند»؟
  • آتا سین گورمه‌ین شاهلئق ادعاسی ائدر.
    • «هرکه آبا و اجدادش را نشناسد ادعای پادشاهی می کند».

  • آتالار سوزو حکمتدیر.
    • «سخن پدران پندآموز است».
  • آتالار سوزو عاغلئن گوزو.
    • «سخنان پدران(ضرب المثلها) چشم عقل هستند».

  • آتا مینمه‌یین بیر عیبی وار، آت‌دان دوشمه‌یین مین عیبی وار(آتا مینمه‌ک راحتدیر، آت‌دان ینمه‌ک چتیندیر).
    • «اگر سوار بر اسب شدن یک عیب و ایراد داشته باشد، از آن افتادن و پیاده شدن هزار مورد و مسئله دارد(رسیدن به ثروت و مقام خوشایند ولی از دست دادن آن سخت و ناگوار است)».
  • آتان بیلیجی دی سنه نه؟.
    • «گیرم پدر تو بود فاضل-از فضل پدر ترا چه حاصل»

  • آتا آنا رشوه‌سیز دوست دورلار.
    • «پدر و مادر بدون هیچ چشم داشتی دوستت هستند».
  • آتا ائوینده اوگئی آنا _ار ائوینده قیئن آنا.
    • «در خانه ی پدر نامادری- در خانه ی شوهر مادر شوهر».
  • آتان اوخ قیئتمز.
    • «تیر پرتاب شده بر نمی گردد».

  • آرپا اکه‌ن بوغدا درمه‌ز.
    • «کسی که جو می کارد گندم درو نمی کند».
  • آدئن توتدون اوزو گلدی.
    • «اسمش را آوردی پیدایش شد».
  • آدامئن اون دنه یییجی‌سی اولسون بیر دنه دیییجی‌سی اولماسئن.
    • «آدم ده تا نان‌خور داشته باشد ولی یک دانه غُر‌زن نه»!
  • آدام هر نه‌دن قورخسا، باشینا گله‌ر.
    • «انسان از هر چیزی بترسد به سرش میاید».
  • آخیرده گوله‌ن،یاخجی گوله‌ر.
    • «کسی که آخر میخندد،بهتر میخندد».
  • آختاران تاپار، یاتان یوخودا گوره‌ر.
    • «کسی که جستجو کند پیدا میکند و کسی که بخوابد در خواب میبیند(جوینده یابنده است)».
  • آستا دانئش، اوستا دانئش.
    • «کم گوی و گزیده گوی».
  • آستا گئده‌ن یورولماز.
    • «کسی که آهسته میرود خسته نمیشود».
  • آغاج بار گتیردیکجه باش ایه‌ر.
    • «درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم می‌شود».
  • آغاجی ایچیندن قورد یئیه‌ر.
    • «کرم درخت را از درون می‌خورد».( کرم از خود درخت است)
  • آلچاقدا دایان که چیخاسان باشا.
    • «برای رسیدن به قله کوه باید از دامنه شروع کنی».