آذری یا ترک؟ (3) مغلطۀ صنع‌گرایی

اینبار از دید جامعه‌شناسی به مسأله نگاه می‌کنیم - برای مشاهدۀ نوشتارهای قبلی در این مورد: آذری یا ترک؟، آذری یا ترک؟ (2) - چرا ادعای آذری و نه ترک بودن مردم آذربایجان، یعنی اینکه صرفاً زبان آنها در اثر حکومت و مهاجرت ترکان تغییر کرده و نه خود آنها، حتی بدون نیاز به شواهد تاریخی و صرفاً با توجه به اصلی منطقی نیز نادرست است.

دو نوع سیستم: ساخته‌شده و خودساخته

سیستم، یعنی مجموعه‌ای از دو یا چند چیز که با هم در نظمی خاص به‌سر می‌برند، به دو نوع مختلف با ماهیّت متفاوت تقسیم می‌شود: نظامی که پدید آورنده‌ای داشته، یعنی قصد و اراده‌ای خاص آنرا ساخته‌است، و نظامی که خود به خود و در نتیجۀ تحوّل و تکامل (Evolution) پدید آمده. درک نوع اول سیستم بسیار ساده‌است، چون از منظر پیدایش تفاوت خاصی با یک قطعه ندارد و می‌توان نقطۀ شروع حیات، سازنده و نحوۀ ایجاد آنرا به سادگی مشخص کرد. برای مثال یک شرکت تجاری را در نظر بگیرید، مشخص است در چه تاریخی و توسط چه کسانی و با چه اهدافی تأسیس شده‌است. این سادگی در فهم و توضیح، ممکن است باعث شود همه چیز را به کمک آن تحلیل و توجیه کنیم.

نوع دوم، یعنی سیستم خودساخته (خودپدیدآمده/ خودآفریده)، بدون آنکه فرد خارجی یا یکی از اعضاء آن قصد و ارادۀ ساخت آنرا داشته باشد پدید می‌آید. برای مثال اکوسیستم موجود در یک جنگل نه در نتیجۀ اراده‌ای خاص، که در اثر همزیستی و تعاملات بی‌شمار هزاران گیاه و جانور و ... طی سالیان طولانی پدید آمده‌است. با اینکه فیلسوفان باستان به این نوع سیستم اشارات واضح داشته‌اند - برای مثال فیلسوف یونانی آناکسیماندر جهان را حاصل تحول می‌دانست و انسان را تکامل یافته از ماهیان - ولی این نظر تا ظهور داروین و بروز شواهد متعدد تجربی مقبولیت عام نیافته بود. علت عکس‌العمل شدید کلیسا در مقابل داروین نیز همین درهم شکستن پیش‌فرض اساسی آنان برای توضیح جهان بود.

{برای مشاهدۀ متن اصلی بر روی ادامۀ مطلب در زیر کلیک کنید.}

ادامه نوشته

آذری یا ترک؟ (2) هویت ایلی و طایفه‌ای ارومیه

مسألۀ آذری یا ترک را قبلاً بصورت کلی در این نوشتار بررسی کرده‌ام؛ چیزی که در این چند سال و بعد از مطالعۀ مطالب مختلف به خصوص دربارۀ تاریخ ارومی برایم جالب بود، اینست که ادعای آذری و نه ترک بودن مردم آذربایجان که معروف‌ترین استدلال آن ترک نبودن چند روستای تات و هرزنی و ... در داخل مناطق آذربایجان بوده، با روشی مشابه به راحتی زیر سؤال می‌رود... شاید دلیل اینکه کمتر کسی از این زاویه به مسأله پرداخته، مسألۀ عدم تعمیم‌پذیری منطقی آن به کل مردم آذربایجان باشد، ولی وقتی طرفداران نظریۀ آذری عموماً زیربنای استدلالات خود را بر این نقطه قرار می‌دهند، عدم توجه به عکس آن ما را از دلیلی ساده و روشن غافل خواهد کرد...

ادامه نوشته