چهرۀ ترکان از نظر ژنتیکی

گویا از سوی پان‌آریائیست‌ها و ناسیونالیست‌های افراطی چنین سؤالاتی از جوانان دانشجوی ترک کشورمان می‌شود که اگر ترکهای ایران ترکهای اصیل بودند و به اجبار سلجوقیان ترک نشده بودند، باید گرد‌صورت، تنگ‌چشم و کم‌ریش می‌بودند در حالیکه مردم ترک آذربایجان و ترکان دیگر نقاط ایران این چنین نیستند، لذا اینها آذری‌هایی (آریائیهایی) هستند که با تحمیل شدن زبان ترکی بر آنها زبانشان تغییر یافته ولی قیافۀشان عوض نشده‌است!

گرچه مطرح کردن چنین سؤالاتی با توجه به بومی بودن ترکان در خاورمیانه که سابقۀ هفت‌هزار سالۀ سکونت در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، آناتولی، موصل، کرکوک و ... دارند، جایی ندارد و تحمیل شدن زبان ترکی بر مردم آذربایجان هم با توجه به اسناد متعدّد، جز ادعای واهی و کودکانه چیز دیگری نیست، ولی در جواب سؤالاتی از این قبیل باید گفت اولاً مسئلۀ زبان مسئله‌ای فرهنگی، و مسئلۀ رنگ صورت، شکل و قیافه مسئله‌ای ژنتیکی است و این دو مسئله دو مقولۀ جدا از هم هستند. مردم شرق افغانستان در عین حالیکه به زبان فارسی دری صحبت می‌کنند زرد‌پوست هستند در حالیکه مردم غرب افغانستان و فارسی‌زبانان ایران با اینکه سفید پوست هستند آنها هم به زبان فارسی دری گفت‌وگو می‌کنند!

رنگ پوست و شکل ژنتیکی انسان ارتباط مستقیم با موقعیت جغرافیایی و آب‌و‌هوا دارد. هر چه از مشرق به مغرب بیاییم صورت‌ها درازتر، چشم‌ها بزرگتر و ریش‌ها پرپشت‌تر می‌شوند و هرچه از جنوب به شمال برویم، و به معنای دیگر از مناطق گرمسیر به مناطق سردسیر برویم، رنگ پوست سفیدتر و موها کمرنگ‌تر می‌گردند. چنانکه مردم مناطق جنوب هندوستان در عین حالیکه رنگ تیره دارند، مناطق کوهستانی و شمالی آن سفید‌پوستند!

حتی سیاه‌پوستان آمریکایی در عین حالیکه هم‌نژادان سیاه‌پوستان آفریقایی هستند و از قارۀ آفریقا به دیگر نقاط جهان رفته‌اند به علت مهاجرت و سکونت چهارصد ساله در قارۀ معتدل آمریکا رنگ پوستشان روشن‌تر از سیاه‌پوستان آفریقایی شده‌است و ممکن است چهارصد سال دیگر روشن‌تر از امروز هم بشود. همچنین مردم شرق ژاپن و چین و مغولستان صورت گرد و چشم تنگ و ریش کم دارند ولی هر چه از شرق به غرب بیائیم از گردی صورت کاسته می‌شود، چشم‌ها بزرگتر و ریش‌ها پرپشت‌تر می‌گردند؛ چنانکه مردم ترک قزاقستان و ازبکستان که در قسمت غرب آسیای میانه هستند، صورتشان کشیده‌تر از مردم چین و ژاپن است که در شرق آسیا هستند.

ضمناً مردم ترک آسیای میانۀ امروز مردمی هستند که در گذشته بیشتر در مناطق شرقی‌تر این قاره سکونت داشتند، چنانکه کتیبه‌های «اورخون» در کنار رودخانه‌ای به همین نام که امروزه تحت حاکمیت مغولستان است پیدا شده که در گذشته تحت حاکمیت امپراتوری «گؤک‌ترکان» (ترکان آسمانی) بوده‌است، ولی بعدها با سکونت مغول‌ها در این مناطق، ترکان این سرزمین‌ها به مناطق غربی‌تر و یا به عبارتی به آسیای میانۀ امروز روی آورده‌اند و گروه زیادی از ترکان آسیای میانه نیز در قالب حکومت سلجوقیان به ایران و آذربایجان و آسیای صغیر کوچ کرده و به ترکان بومی و ساکن در این مناطق پیوسته‌اند.

با توجه به موقعیت جغرافیایی و تفاوت ظاهری انسان‌ها با تغییر آب‌و‌هوا، مردم آسیای میانۀ امروز که در حقیقت نسل‌های بعدی مردم آسیای شرقی هستند شکل و قیافه‌شان با مردم شرق آسیا و ژاپن، چین و مغولستان متفاوت است؛ چنانکه صورت رئیس‌جمهور ازبکستان «اسلام کریم‌اوف» و رئیس‌جمهور قزاقستان «نور سلطان نظربایف» درازتر و درشت‌چشم‌تر از نخست‌وزیر ژاپن، مسئولین چین و مغولستان است که در شرق قارۀ آسیا قرار دارند.

طبعاً مردم ترک آسیای میانه هزار سال پیش، که بعداً در ترکیب حکومت‌های سلجوقی به ایران و آسیای صغیر آمدند، از نظر قیافه اندکی متفاوت از ترکان شرق آسیای آن‌روز و یا مردم امروزی آسیای میانه بوده‌اند. از قرن پنجم هجری به بعد که ترکان اوغوز در قالب حکومت‌های سلجوقی به ایران مرکزی، آذربایجان و آسیای صغیر (آناتولی) آمدند در طول چندین سده و در ترکیب با ترکان بومی این مناطق که قرن‌های طولانی قبل از سلجوقیان در این مناطق زندگی می‌کردند، ترکان امروزیِ آذربایجان، ترکیه و دیگر ترکان خاورمیانه را تشکیل دادند.

حال با توجه به تأثیر آب‌و‌هوا و موقعیت جغرافیایی در ترکیب ژنتیکی انسان‌ها، ببینیم در کتاب‌های تاریخی، شکل و قیافۀ سلاطین سلجوقی، که از آسیای میانه و ماوراءالنهر به مناطق مرکزی ایران یعنی شهر ری و دیگر شهر‌های عراق عجم (اراک، ساوه، قم، کاشان، اصفهان و ...) آمده و پایتخت خود را در این شهرها قرار دادند و از غرب چین تا شرق اروپا حکومت راندند، چگونه به تصویر کشیده شده‌است:

«محمد‌بن علی‌بن سلیمان الراوندی» مؤلف کتاب تاریخی «راحة‌الصدور» که خود مؤلف ، هم‌عصر با تعدادی از سلاطین سلجوقی بوده و آن‌ها را دیده‌است در کتاب خود، چهره و شکل و شمایل تعداد زیادی از پادشاهان سلجوقی را به تصویر کشیده است که ما در اینجا به بعضی از آن‌ها به نقل از همین کتاب اشاره می‌کنیم.

سلطان ملکشاه‌بن محمد سلجوقی:

«سلطان ملکشاه صورتی خوب داشت و قدی تمام، بالی افراشته و بازوی قوی بضخمی مایل بود، محاسنی گرد، رنگ چهره سرخ سپید، یک چشم اندک مایه شکستی داشتی از عادت نه از خلقت، جمله سلاح‌ها کار فرمودی، در سواری و گوی‌باختن به غایت چالاک بود...».

سلطان برکیارق (بورکو یاریق)‌بن ملکشاه سلجوقی:

«سلطان برکیارق خوب چهره بغایت بود، معتدل قامت خط و محاسن بهم پیوسته ابرو گشاده، اول پادشاهی در سنۀ ستّ و ثمانین و اربع مایه، مدت ملکش دوازده سال، مدت عمرش بیست و پنج سال، ولادت سلطان برکیارق بدارالملک اصفهان بود و در محرم سنۀ اربع و سبعین و اربع مایه...».

سلطان سنجر‌بن ملکشاه سلجوقی:

«سلطان سنجر گندم‌گون آبله‌نشان بود محاسنی تمام در طول و عرض و بعضی از موهای شارب بآبله رفته پشت و یال افراشته بالا تمام و سینه پهن، توقیع او توکلت علی‌الله، وزرای او الوزیر معین‌الدین...».

سلطان محمود‌بن ملکشاه سلجوقی:

«سلطان محمود پادشاهی بود گرد روی بچهره سرخ و سپید، گرد محاسن ربع‌القامه قوی‌بازو و متناسب اعضا، مدت عمرش بیست و هفت سال، مدت پادشاهی چهارده سال و در پادشاهی نیکو سیرت بود: البشر اول البر، گشاده و تازه‌رویی اول نیکویی است، زیبا ‌صورت‌ لطیف طبع ‌خوش‌ سخن ‌شیرین بذله موزون حرکات نیکو خط و نیکو عبارت بود...».

سلطان طغرل‌بن محمد سلجوقی:

«سلطان طغرل‌بن محمد پادشاهی سرخ‌چهره محاسن تمام تنک. دوابه دراز قامت باعتدال پشت و یال بسته‌بر و سینه پهن، مدت عمرش بیست و پنج سال و وفاتش بدر همدان در محرم سنۀ تسع و عشرین و خمس مایه...».

سلطان مسعود‌بن محمد سلجوقی:

«سلطان مسعود اسمر بود، بتنهایی شیر افکندی، بقامت و بسطت از جمله لشکر فزون بود دراز رکاب قوی یال فراخ بر و سینه خفیف‌العارض، توقیع او اعتمادی علی‌الله، ورزای او الوزیر شرف‌الدین...».

سلطان محمد‌بن محمود‌بن محمد سلجوقی:

«سلطان محمد خوب‌روی بود بچهره سرخ و سپید فراخ چشم دراز موی محاسن اندک و تنک مناسب قد لطیف اندام چابک سوار در گوی باختن و تیر انداختن، لشکردار و کامکار و کم‌آزار...».

سلطان سلیمان‌بن محمد سلجوقی:

«سلطان سلیمان اسمری بود بسرخی مایل محاسن متوسط کوتاه گردن و ربع‌القامه، مدت ملکش شش ماه و کسری، ولادت او در رجب سنۀ احدی عشره و خمس مایه، مدت عمرش چهل و پنج سال...».

سلطان طغرل‌بن ارسلان (طغرل سوم) سلجوقی:

«سلطان طغرل خوب چهره بغایت بود مویها بسه پاره بر پشت افگنده داشتی و محاسنش به انبوه بود، سبلت تا بن گوش مالیده تمام قد فراخ بر و سینه افراشته یال، عمود او کس برنگرفتی و کمانش نکشیدی...».

آنچه از نوشته‌های محمد راوندی مؤلف «راحة‌الصدور» در بیان از شکل و قیافۀ سلاطین سلجوقی برمی‌آید آنها نه زردپوست بودند نه تنگ‌چشم و نه کم‌ریش!

تصویری که راوندی از سلاطین سلجوقی می‌دهد که نشان‌دهندۀ شکل و تصویر ژنتیکی ترکان اوغوز است، همان است که امروز ما در بین ترکان ایران مرکزی (اصفهان، اراک، ساوه، قم، تهران) و آذربایجان (جنوبی و شمالی) و ترکیه و عراق می‌بینیم؛ و سرخ و سفید بودن چهرۀ بیشتر سلاطین سلجوقی هم آنها را خیلی نزدیک به چهرۀ مردم آذربایجان و ترکیه نشان می‌دهد، گرچه می‌دانیم چهرۀ امروز ترکان خاورمیانه (ایران، آذربایجان، ترکیه، عراق و سوریه) ترکیبی است از چهرۀ ترکان بومی، که از چند هزار سال پیش از میلاد در این سرزمین ساکن بودند، با ترکان اوغوزی که در قالب امپراتوری سلجوقی به این مناطق مهاجرت کرده‌اند.

«ترکان»، تألیف حسن راشدی، با تصرف