تئوری توطئه
بر
اساس تئوری توطئه بسیاری از رویدادهای کنونی و تاریخی به ویژه رویدادهای
مهم و تأثیرگذار ناشی از توطئۀ گروهی مخفی و قدرتمند است . معتقدان به این
نظریه شکل ظاهری اتفاقات را قبول نداشته و نقشههای سازمانیافتۀ گروهی
خاص را دلیل وقوع بسیاری از حوادث میدانند . حالت حاد این تئوری ، اعتقاد
به وجود گروهی قدرتمند و فراقانونی است که در پشت پردۀ حوادث مهم جهان
قرار دارد و برای رسیدن به هدفی خاص (مثلاً کنترل جهان و ایجاد نظم نوین
جهانی) توطئههای گستردهای را اجرا میکند . این نظریه در جهان سوم نفوذ
زیادی دارد و بسیاری از مردم و حتی روشنفکران و طبقۀ تحصیل کرده جامعه کم و
بیش به آن معتقدند و لذا راهحل اصلی مشکلات جامعه را در مقابله و جلوگیری
از نفوذ توطئهگران میدانند . از جمله کتابهائی که بر همین اساس نوشته
شدهاند «کمیتۀ سیصد کانون توطئههای جهانی» و «سیاستپردازی و نیرنگ»
نوشتۀ دکتر جان کولمن را میتوان نام برد . در کتاب اول سازمانی فراقانونی
به نام کمیتۀ سیصد به عنوان هدایتکنندۀ توطئههای بینالمللی معرفی شده و
در کتاب دوم نمونههائی از این توطئهها ذکر گردیده است . بنا به اعتقاد
دکتر کولمن، کمیتۀ سیصد که متشکل از نخبههای علوم انسانی و اجتماعی است در
پشت پردۀ توطئههای بینالمللی قرار دارد و میکوشد تا با اجرای نقشههای
خود کنترل جهان را در دست بگیرد .
آسیبهای این نظریه
معتقدان تئوری توطئه نقش عوامل محیطی را نادیده گرفته و لذا از درک بسیاری از جنبههای وقوع یک حادثه ناتوان میمانند . مثلاً در بررسی علت روی دادن یک حادثۀ سیاسی و اجتماعی ممکن است دخالت گروهی خاص مثل سرویس اطلاعاتی کشوری بیگانه ثابت شود ؛ در این شرایط موافقان این تئوری همۀ نقصیرات را به گردن آن کشور میاندازند و بدین ترتیب از پیشزمینههای وقوع آن حادثه و راهکار اصلی جلوگیری از اتفاقات مشابه آن غافل میمانند . از سوی دیگر عدهای به کمک همین نظریه تقصیرات و اشتباهات خود را به گردن عاملی نامربوط انداخته و از پاسخگوئی دربارۀ وظایف خود طفره میروند . برای مثال مربی یک تیم ورزشی به جای قبول کوتاهی خود و بازیکنان در اجرای تمرینات ، شکست تیمش را ناشی از تبانی داور با تیم حریف میداند و بدین ترتیب ذهن هواداران و مسئولان تیم را از عامل اصلی منحرف میسازد .
علل مقبولیت
ناآگاهی از عوامل اصلی و بسترهای اجتماعی و درونی وقوع یک حادثه و عدم پذیرش نقش عوامل خودی از جمله علل اصلی مقبولیت این تئوری اند . همچنین سادگی درک آن و توانائی ظاهری در توجیه اتفاقات موجب پذیرش تئوری توطئه در میان بسیاری از افراد میشود . در نزد موافقان این تئوری یافتن اسناد مربوط به دخالت کشوری خاص در حوادث متعدد تاریخی ممکن است موجب تعمیم دادن نقش آن کشور در وقوع همۀ حوادث شود و منشأ حوادث عصر حاضر نیز به همان کشور مرتبط گردد .
برداشت کلی
هر چند در بسیاری از اتفاقات نامطلوب عصر گذشته و حال دسیسۀ گروههای بیگانه مؤثر بودهاست ولی این نکته را باید مد نظر داشت که بدون فراهم بودن بسترهای مناسب در سطح جامعه ، توطئهها به تنهائی به جائی نمیرسند و لذا با شناخت مناسب این بسترها و اقدام به موقع در جهت اصلاح آنها میتوان کنترل حوادث را در اختیار گرفت و از وارد آمدن زیانهای ناخواسته پیشگیری نمود . در واقع اصلاحات درونی را نباید فدای مقابله با عوامل بیرونی کرد و سلامت درونی یک جامعه اصلیترین مانع در برابر هرگونه توطئه و طرح مخرب خارجی است .